گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
انوار العرفان
جلد شانزدهم
[سوره الأنفال ( 8): آیات 7 تا 14 ] ....



ص : 37
اشاره
وَ إِذْ یَعِدُکُمُ اللَّهُ إِحْدَي الطَّائِفَتَیْنِ أَنَّها لَکُمْ وَ تَوَدُّونَ أَنَّ غَیْرَ ذاتِ الشَّوْکَ ۀِ تَکُونُ لَکُمْ وَ یُرِیدُ اللَّهُ أَنْ یُحِقَّ الْحَقَّ بِکَلِماتِهِ وَ یَقْطَعَ دابِرَ
الْکافِرِینَ ( 7) لِیُحِقَّ الْحَقَّ وَ یُبْطِلَ الْباطِلَ وَ لَوْ کَرِهَ الْمُجْرِمُونَ ( 8) إِذْ تَسْتَغِیثُونَ رَبَّکُمْ فَاسْتَجابَ لَکُمْ أَنِّی مُمِدُّکُمْ بِأَلْفٍ مِنَ الْمَلائِکَۀِ
مُرْدِفِینَ ( 9) وَ ما جَعَلَهُ اللَّهُ إِلَّا بُشْري وَ لِتَطْمَئِنَّ بِهِ قُلُوبُکُمْ وَ مَا النَّصْ رُ إِلَّا مِنْ عِنْدِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ عَزِیزٌ حَکِیمٌ ( 10 ) إِذْ یُغَشِّیکُمُ النُّعاسَ أَمَنَۀً
( مِنْهُ وَ یُنَزِّلُ عَلَیْکُمْ مِنَ السَّماءِ ماءً لِیُطَهِّرَکُمْ بِهِ وَ یُذْهِبَ عَنْکُمْ رِجْزَ الشَّیْطانِ وَ لِیَرْبِطَ عَلی قُلُوبِکُمْ وَ یُثَبِّتَ بِهِ الْأَقْدامَ ( 11
إِذْ یُوحِی رَبُّکَ إِلَی الْمَلائِکَ ۀِ أَنِّی مَعَکُمْ فَثَبِّتُوا الَّذِینَ آمَنُوا سَأُلْقِی فِی قُلُوبِ الَّذِینَ کَفَرُوا الرُّعْبَ فَاضْرِبُوا فَوْقَ الْأَعْناقِ وَ اضْرِبُوا مِنْهُمْ
کُلَّ بَنانٍ ( 12 ) ذلِکَ بِأَنَّهُمْ شَاقُّوا اللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ مَنْ یُشاقِقِ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ فَإِنَّ اللَّهَ شَدِیدُ الْعِقابِ ( 13 ) ذلِکُمْ فَذُوقُوهُ وَ أَنَّ لِلْکافِرِینَ
( عَذابَ النَّارِ ( 14
، ص: 39
[سوره الأنفال ( 8): آیه 7] .... ص : 39
اشاره
وَ إِذْ یَعِدُکُمُ اللَّهُ إِحْدَي الطَّائِفَتَیْنِ أَنَّها لَکُمْ وَ تَوَدُّونَ أَنَّ غَیْرَ ذاتِ الشَّوْکَ ۀِ تَکُونُ لَکُمْ وَ یُرِیدُ اللَّهُ أَنْ یُحِقَّ الْحَقَّ بِکَلِماتِهِ وَ یَقْطَعَ دابِرَ
( الْکافِرِینَ ( 7
ترجمه و شرح .... ص : 39
خداوند متعال در این آیه شریفه مسلمانان را مورد خطاب قرار داده که در مقام سپاس از این نعمت برآیند و بمنظور نشر کلمه
توحید و گسترش دین اسلام در جهان که پرچم توحید را باهتزاز در آورد، خداوند متعال امر فرمود که مسلمانان آماده جنگ و
مبارزه با یکی از دو گروه بت پرستان شوند و از آنچه پروردگار امر فرموده اظهار کراهت ننموده و پیوسته از دستورات رسول
گرامی صلّی اللّه علیه و آله و سلّم پیروي نمایند.
و مسلمانان هر یک از دو جبهه جنگ را برگزیند و خداوند فتح و پیروزي را نصیب آنان خواهد فرمود. اینک میفرماید:
را به شما داده است و شما مایل بودید و آرزو داشتند که بر عیر یعنی « عیر و نفیر » خداوند متعال وعده پیروزي بر یکی از دو طایفه
غیر ذات الشوکۀ (ابو سفیان و مال التجارهاش) دست یابید (و عیر بکنار دریا رفت ، ص: 40
و نجات یافت و جز مقابله با نفیر یعنی ابو جهل و همراهانش باقی نماند) ولی اراده خدا بر این بود که به آیات منزله برسولش در
محاربه با کفار احقاق حق شود و دنبال کافران منقطع و بریده گردد (و ریشه کن گشته اثرشان محو شود).
آیه مبنی بر توبیخ است که مسلمانان فقط به جنگ و مبارزه با ابو سفیان و چند تن از قریش تمایل داشتند به گمان اینکه فقط در
صفحه 36 از 180
این جبهه پیروز میشوند و بسهولت میتوانند بر آنان غلبه یابند و غنائم بسیاري بدست آورند. ولی سخت در اشتباهند.
بر حسب نظام تدبیر و سوق جامعه بشر بسوي خداشناسی و فضلیت مشیّت ساحت آفریدگار بدان تعلق یافته است که بوسیله قیام و
نهضت رسول گرامی اسلام و همرهی مسلمانان کلمه توحید و ارکان دین اسلام در جهان انتشار یابد و مکتب عالی قرآن بنا
گذارده شود و پرچم خدا پرستی در اقطار جهان برافراشته و باهتزاز در آید. همچنانکه به پیامبران گذشته نیز وعده فرمود و آنان را
در دعوت به حق پشتیبانی فرموده تا اندازهاي صیت خداپرستی در عالم طنین انداخته است.
اینک هنگام بناگذاري مرتبه عالی و مکتب نهائی است که براي همیشه دین اسلام بناگذاري شود و برنامه مکتب قرآن در جهان
فرمانروا گردد. زیرا این جنگ نخستین نهضت و قیام رسول گرامی اسلام و مسلمانان علیه دنیاي کفر و شرك است و صحنهاي است
که درخشندگی و فرمانروائی دین اسلام را در جهان ارائه میدهد بر این اساس ساحت پروردگار به این نهضت توجه خاصی دارد و
آن احقاق و فرمانروائی حق و اظهار حقیقت و کلمه الهی را معرفی نموده زیرا محصول متساعی پیامبران همانا تأسیس دین أنوار
العرفان فی تفسیر القرآن، ج 16 ، ص: 41
اسلام و اجراي برنامه مکتب قرآن در جهان است.
و مفاد آیه: وَ یُرِیدُ اللَّهُ أَنْ یُحِقَّ الْحَقَّ بِکَلِماتِهِ آن است که مشیّت آفریدگار بدان تعلق یافته است که بوسیله نهضت رسول گرامی
اسلام صلّی اللّه علیه و آله و سلّم کلمه توحید و دعوت قرآن براي همیشه در جهان انتشار بیابد و برنامه آن بر جهانیان فرمانروا
گردد و اراده پروردگار عبارت از ظهور خواسته و تحقق مراد در نظام خارج است و با نهضت پیامبر اسلام صلّی اللّه علیه و آله و
سلّم خواستم آفریدگار به موقع اجرا گذارده شد و در آن نهضت کلمات یعنی پیش آمدهاي خارق عادت رخ داده و نیروهاي غیبی
به کار رفته و در آیات کریمه آینده به آنها اشاره میشود. وَ یَقْطَعَ دابِرَ الْکافِرِینَ.
و نیز در اثر نهضت رسول گرامی و مبارزه با دنیاي شرك آثار و تبعات نکبتبار بتپرستی از صحنه گیتی محو و نابود گردد و در
( جهان براي سلسله بشر جز خداپرستی شعاري نباشد. ( 7
ترجمه و شرح [منظوم .... ص : 41
یاد آرید آنکه داد اندر طریق وعده حقتان بر یکی بر دو فریق
تا شما را باشد آن ناچار لیک غیر ذات الشوکۀ را دارید نیک
یعنی آن کز حیث شدت تا عدد هست اندك دوست دارید آن احد
تا شما را باشد اندر هایله یعنی اخذ آن متاع از قافله
رهم خدا خواهد که تا ثابت کند حق ز هر وجهی به آیتهاي خود
هم ببرّد بیخ کفّار عنود دین خود ظاهر کند بدهد نمود.
(7)
، ص: 42
[سوره الأنفال ( 8): آیه 8] .... ص : 42
اشاره
صفحه 37 از 180
( لِیُحِقَّ الْحَقَّ وَ یُبْطِلَ الْباطِلَ وَ لَوْ کَرِهَ الْمُجْرِمُونَ ( 8
ترجمه و شرح .... ص : 42
نتیجه نخستین نهضت مسلمانان و قیام اسلام علیه دنیاي شرك و بتپرستان مکّه آن است که رسالت رسول گرامی اسلام و دعوت
قرآن را در جهان نشر میدهد و شرکت و بتپرستان و آثار آنها را محو و نابود مینماید و اساس توحید کعبه معظمه را که آمیخته
بشعار بتپرستی است آن را کانون توحید قرار میدهد و پرچم توحید و رسالت پیامبر اسلام را براي همیشه بر فراز ان باهتزاز
خواهد در آورد و شهادت بیگانگی آفریدگار و رسالت گرامی هر صبح و شام اقطار جهان میگیرد و طنین میاندازد.
بیگانگان با نیروئی که در اختیار دارند با توحید و اجراي عدالت و سپاس از نعمت مخالفت مینمایند و نیز سعی و کوشش کنند که
نور آفریدگار مرا خاموش نمایند ولی محکوم تدبیر ساحت کبریائی خواهند بود و مجرم کسی است که شعار خود را ستم و شرك
قرار داده و از ظهور حق و خداپرستی و اجراي عدالت در جهان مانع میشود اینکه میفرماید:
خداوند این اراده را فرمود تا حق برقرار شود و محقق گردد و ستونهاي اسلام ثابت و استوار شود باطل محو و ابطال شود و پرچم
شرك و کفر و طغیان سرنگون گردد هر چند مجرمان و بزهکاران را بد آید و این مقصد هرگز بگرفتاري عیر حاصل نمیشد و
فقط حصول آن به فرار نفیر و کشته شدن صنادید شرك و اسیر و ذلیل آنها میسّر بود که مقصود حاصل شد.
، ص: 43
ترجمه و شرح [منظوم .... ص : 43
هم نماید امر باطل را تباه گر چه زان بس کار هند اهل گناه
حق شما را خواست یعنی سرفراز و اهل بطلان را هلاك و خسته باز
(8)
، ص: 44
[سوره الأنفال ( 8): آیه 9] .... ص : 44
اشاره
( إِذْ تَسْتَغِیثُونَ رَبَّکُمْ فَاسْتَجابَ لَکُمْ أَنِّی مُمِدُّکُمْ بِأَلْفٍ مِنَ الْمَلائِکَۀِ مُرْدِفِینَ ( 9
ترجمه و شرح .... ص : 44
پیغمبر اکرم صلّی اللّه علیه و آله و سلّم در صحنه بدر انبوه لشگر قریش و کمی افراد مسلمانان را برابر یکدیگر مشاهده نمود، روي
بکعبه عرض کرد پروردگار آنچه بمن وعده فرمودهاي که مرا یاري فرمائی، انجاز فرما. بار پروردگارا! این گروه مسلمانان که
صفحه 38 از 180
بهمراه من هستند، اگر در این جنگ و مبارزه با بتپرستان کشته شوند هرگز در زمین موحد و خدا پرست نخواهد بود، پیوسته به
زاري درخواست مینمود و دستهاي خود را بالا گرفته بطوریکه رداء از دوش او افتاد اینکه میفرماید:
اي امت محمد صلّی اللّه علیه و آله و سلّم بیاد آورید وقتی را که در روز بدر بدرگاه پروردگارتان استغاثه میکردید و پیروزي بر
دشمنان را از او درخواست مینمودید و بزیادي عده آنها و کمی عدّه خودتان نظر کرده مفزع و پناهگاهی جز تضرع و دعاء و طلب
یاري از خدا نمیدیدید و خدا هم دعاي شما را مستجاب کرد و موافق خواهش شما رفتار نمود. به این که بفرستادن هزار فرشته پی
در پی و بدنبال یکدیگر شما را امداد و تقویت کرد.
(9)
، ص: 45
ترجمه و شرح [منظوم .... ص : 45
یاد آرید آنکه فریاد رس خواستید از رب خود رد هر نفس
اندر آندم که مفري از قتال مر شما را میبنود از هیچ حال
پس اجابت کرد حقتان در زمان که کنم امدادتان من در نهان
بر هزار افرشته کایند از عقب مؤمنان پی به پی ذاك العجب
(9)
، ص: 46
شان نزول .... ص : 46
پس از دستور حرکت براي جنگ بدر از طرف رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله و سلّم اصحاب و لشگریان شبانه به سر چشمه بدر
رسیدند. در این میان چند نفر از گشتیهاي قریش در اطراف چشمه مزبور دیده شدند لشگریان پیغمبر آنها را دستگیر کردند و از
هویت آنها سؤال نمودند و آنها اعتراف کردند که از افراد قریش میباشند سپس از جایگاه قریش از آنها پرسیدند گفتند ما از
جایگاه آنها خبر نداریم لشگریان اسلام آنها را تحت فشار گذاشتند حتی آنها را مضروب کردند تا جا و مکان قریش را بگویند
پیامبر اکرم در این وقت مشغول خواندن نماز بود دستور فرمود آنها را تحت شکنجه قرار ندهند و آنها را نزد خود طلبید. آنها به
رسول خدا گفتند: یا رسول اللّه ما از بردگان قریش هستیم پیامبر فرمود. عده قریش چند نفر میباشند گفتند نمیدانیم. سپس سؤال
فرمود روزي چند شتر نحر میکنند. گفتند: روزي نه تا ده شتر نحر میکنند پیامبر رو باصحاب کرد و فرمود تعداد افراد قریش از
نهصد تا هزار نفر میباشند. سپس از بردگان مزبور پرسید: آیا از بنی هاشم در میان لشگریان قریش کسی هست یا نه. گفتند: عباس
بن عبد المطلب و نوفل بن حارث و عقیل بن ابی طالب. سپس دستور فرمود آنها را زندانی نمایند خبر دستگیري این افراد بقریش
رسید بسیار ترسیدند و با یکدیگر بشور پرداختند و منظورشان این بود بهر وسیلهاي باشد جنگ نکنند. ولی پافشاري ابو جهل و
اغراء و تحریک او به جنگ و تشویق و تشجیع قریش به نبرد با مسلمین دایره جنگ را دامن میزد و از طرفی دریافتند که تعداد
نفرات ، ص: 47
خودشان از لشگریان محمد صلّی اللّه علیه و آله و سلّم زیادترند و از طرف دیگر کثرت افراد قریش مسلمین را بوحشت انداختند
صفحه 39 از 180
بود بقسمی که ترس و وحشت شدیدي در دلهاي مسلمین ایجاد گردید و همه هراسناك شدند و بعضی هم از کثرت ترس گریستند
و استغاثه مینمودند تا اینکه این ایات نازل گردید. ابن عباس گفته در جنگ بدر صفوف طرفین براي جنگ آماده شده بودند در
این میان ابو جهل گفت: بار خدایا ما را یاري کن و مسلمین بدرگاه خداوند استغاثه مینمودند، تا اینکه فرشتگان بیاري آنها آمدند
و آیه 9 نازل گردید و نیز گویند رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله و سلّم در جنگ بدر بزیادي لشگر دشمن و کمی لشگر مسلمین
نگریست نگران شد و روي بقبله کرد و گفت بار خدایا وعدهاي که بمن دادهاي وفا کن و نیز گفت پروردگار اگر این گروه
مسلمان از بین بروند کسی در روي زمین بعبادت تو نخواهد پرداخت و در حالتی که دست خود را بطرف آسمان بلند میکرد
خداي خویش را میخواند تا آن اندازهاي که رداي پیامبر از شانهاش بزمین افتاد سپس آیه 9 نازل گردید.
، ص: 48
[سوره الأنفال ( 8): آیه 10 ] .... ص : 48
اشاره
( وَ ما جَعَلَهُ اللَّهُ إِلَّا بُشْري وَ لِتَطْمَئِنَّ بِهِ قُلُوبُکُمْ وَ مَا النَّصْرُ إِلَّا مِنْ عِنْدِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ عَزِیزٌ حَکِیمٌ ( 10
ترجمه و شرح .... ص : 48
خداوند متعال در این آیه شریفه بیان فرموده که یاري فرشتگان نسبت به لشگر اسلام مبنی بر مژده فتح و اطمینان قلب و استقامت در
جنگ بود که فرشتگان بوسیله تقویت قلب مسلمان و القاء خوف و هراس در دلهاي قریش لشگر اسلام را یاري نمودهاند و ممکن
است به صورت هدف شناسی و پراکندگی دشمن و احاطه برموز جنگی در آید که زیاده بر فراست بشر است و فقط بالهامات غیبی
صورت میگیرد. و جمله:
وَ مَا النَّصْ رُ إِلَّا مِنْ عِنْدِ اللَّهِ مبنی بر تعلیم توحید افعالی است. کمک و یاري چه نسبت به بناگذاري دین اسلام باشد و چه نسبت ببقاء
و نشر آن در اقطار عالم از شئون تدبیر پروردگار است و علل و عوامل بیشماري که هر زمان در آن باره بکار میرود از جمله
مسعدات و علل اعدادي هستند و از کلمه من عند اللّه استفاده میشود که یاري و نشر دین اسلام که پروردگار به رسول اکرم صلّی
اللّه علیه و آله و سلّم فرمود بطور حتم آن را عمل خواهد فرمود و اختصاص بکمک و یاري در جنگ بدر ندارد. بلکه وعده بطور
کلی و همیشگی است و بهر صورت اقتضاء کند با اجراي وسائل طبیعی دین اسلام را حفظ مینماید و از خطر محو و نابودي ایمن
میدارد. اینک میفرماید:
خداوند متعال این امداد بوسیله فرشتگان را مقرر نداشت مگر براي ، ص: 49
مژده پیروزي بر دشمنان و براي اینکه به آن سبب دلهاي شما آرام بگیرد و از نصرت بر دشمنان مطمئن شود و وسوسه خاطرتان
زایل گردد و بدانید که یاري و پیروزي بر دشمنان از قبل فرشتگان یا زیادي عده و عهده مشا نیست و جز از جانب خدا نمیباشد
زیرا خداست که غالب بر هر امري است و کسی او را از مرادش منیع نتواند کرد. و حکیم است و آنچه میکند بمقتضاي حکمت و
مصلحت بندگان است.
پیروزي در جنگها فقط بسته باسباب حسی و معنوي است که اگر این اسباب تحقق یافت نصرت خدائی هم تحقق مییابد و خداوند
صفحه 40 از 180
سبحان است که پیش آمد اسباب پیروزي یا اسباب فرار را توفیق میدهد و پیغمبر اکرم صلّی اللّه علیه و آله و سلّم این را میدانست
که خدا را با خلقش سننی است که تخلف پذیر نیست و آیاتی است که بتوسط آنها پیغمبران خود را تایید میفرماید و چون ناتوانی
مسلمانان و کمی عده و مهیا شدن آنها را براي قتال ملاحظه فرمود بدرگاه خدا استغاثه نمود که او؟؟؟ واسنق پیروزي موفق سازد و
او را تایید فرماید و روح معنویت تقویت شود تا پیروزي محقق برود.
صحابه آن حضرت هم مانند پیغمبرشان در مقام استغاثه بر آمدند و خداوند متعال دعاي آنها را مستجاب فرمود و بوسیله فرشتگانی
( که فرستاد آنان را تقویت نمود. ( 10
ترجمه و شرح [منظوم .... ص : 49
حق نگرداند این مدد را ز ابتدا غیر مژده نصرت از بهر شما
قلبهاتان تا به آن یابد قرار نیست نصرت جز ز نزد کردگار
آن خدائی کوست غالب بر امور از طریق رستگاري نی قصور
(10)
، ص: 50
[سوره الأنفال ( 8): آیه 11 ] .... ص : 50
اشاره
إِذْ یُغَشِّیکُمُ النُّعاسَ أَمَنَۀً مِنْهُ وَ یُنَزِّلُ عَلَیْکُمْ مِنَ السَّماءِ ماءً لِیُطَهِّرَکُمْ بِهِ وَ یُذْهِبَ عَنْکُمْ رِجْزَ الشَّیْطانِ وَ لِیَرْبِطَ عَلی قُلُوبِکُمْ وَ یُثَبِّتَ بِهِ
( الْأَقْدامَ ( 11
ترجمه و شرح .... ص : 50
از جمله نیروهاي غیبی که بر دلهاي افراد لشگر اسلام افاضه شد و به آنان اطمینان خاطر و آرامش بخشید آن بود که آنان را خواب
ربود که وسیله استراحت و رفع خستگی و تجدید نیرو گردد. و نیز از جمله حوادث خارق عادت که در صحنه بدر پدید آمد آن
بود در آن شب که لشگر اسلام در صحنه هولناك بسر میبردند باران تندي فرو بارید که مسلمانان از گرد و غبار خود را بشویند و
آب براي آشامیدن و رفع نیازهاي خود ذخیره نمایند.
و نظر به این که کفار قریش سبقت نموده و بر چاه آب دست یافته و از دسترس مسلمانان خارج بود آفریدگار نیز به نیروي غیبی در
آن سرزمین باران فرو بارید و مسلمانان گرد و غبار و حدث و خبث خود را شست و شو دادند و زمین که رمل بود محکم شد که
بتوانند براي مبارزه با دشمن رفت و آمد نمایند.
دسترسی نداشتن مسلمانان به چاه آب و خطر تشنگی سبب شد که شیطان از این فرصت استفاده کند و از چند جهت در قلوب
مسلمانان وسوسه نماید. ، ص: 51
صفحه 41 از 180
1) اگر لشگر اسلام و همزمان محمد صلّی اللّه علیه و آله و سلّم به حق بودند چگونه بدون وضو و حال جنابت نماز میخواندند. )
2) قریش چگونه بر چاه آب دست یافتند و مسلط شدند. )
3) قریش در انتظار آنند که مسلمانان در گرماي روز و حر هجیر بعضی از تشنگی هلاك شوند و گروهی را قریش بقتل برسانند و )
برخی را باسارت بمکه ببرند، مسلمانان باین خاطرات و وسوسهها بسیار مضطرب شدند پروردگار نیز به نیروي غیبی باران تندي بر
آنان فرو بارید بطوریکه آب در بیابان جریان داشت و خاطر مسلمانان آرامش یافت و از خطر تشنگی بیاسودند. با وضو و غسل
فریضه را بجا آوردند. اینک میفرماید:
و بیاد آرید زمانی را یعنی شب بدر را که خواب و چرت شما را فرا گرفت تا امانی از جانب خدا یا امنیتی از طرف دشمن براي شما
باشد چه با حال خوف خواب نمیآید و خدا خواب را مسلط فرمود که خاطر آرامی پیدا کنند. و از آسمان بر شما بارانی نازل نمود
تا آنکه شما خود را بوسیله آن طاهر و پاکیزه سازید و چرکینی حاصله از وسوسه شیطان را از شما ببرد یا حالت جنابتی که در اثر
احتلام شبانه بوسیله شیطان دست داده از شما بزداید و دفع نماید و دلهاي شما را محکم گرداند و قلوب شما شجاع شود و قوه قلب
و سکون نقش و اعتماد و پیروزي حاصل نمائید و قدمهاي شما به آن براي جنگ و قتال ثابت گردد.
(11)
، ص: 52
ترجمه و شرح [منظوم .... ص : 52
هم چون پوشید آن خداوند غنی بر شما خوابی سبک در ایمنی
تا که یابید استراحت از تعب ز او که داد آرامتان یعنی ز رب
هست مروي کامدند ایشان فرود در میان ریگزاري در ورود
که در آن میشد فرو تا ساق پا هم بدند از آب دور اندر قضا
مشرکان نزدیک آب از پیشتر کرده بودند اندر آن منزل مقر
چون مسلمانان ز حال آگه شدند پس پریشان خاطر از آن ره شدند
حق بر ایشان کرد غالب خواب را تا برد اندیشه اصحاب را
تا بوقت صبح هر کس خواب بود از طهارت بیخبر وز آب بود
صبح چون شد باز افتاد اظطراب اندر ایشان کز کجا آریم آب
، ص: 53
تا کنیم اندر طهارت اهتمام بودشان چون آب واجب ز احتلام
بر شما پس حق فرستاد از سماء از پی تطهیرتان ریزنده ماء
تا به آن گردید پاك از هر دنس هم برد وسواس دیر از جمله بس
زان که میگفت او جنابت یا ظفر جمع با هم کی شوند اندر اثر
پس ببرد آن آب کامد از سما رجز شیطان یعنی آن وسواسها
هم به بندد تا شما را بر قلوب مر امید از لطف علّام الغیوب
هم کند ثابت به آن اقدامتان بر زمین از بهر استحکامتان
صفحه 42 از 180
(11)
، ص: 54
بحثی از نظر لغت و معنی .... ص : 54
قوله تعالی: إِذْ یُغَشِّیکُمُ النُّعاسَ أَمَنَۀً مِنْهُ ...
نعاس به ضم نون یعنی خواب کم، راغب نوشته النّعاس النّوم القلیل، ولی طبرسی آن را چرت و برخی آن را اوّل النّوم میدانند. و
نیز در آیه 154 سوره آل عمران میفرماید: ثُمَّ أَنْزَلَ عَلَیْکُمْ مِنْ بَعْدِ الْغَمِّ أَمَنَۀً نُعاساً یَغْشی طائِفَۀً مِنْکُمْ. یعنی پس از گرفتاري بر شما
ایمنی فرستاد و آن خواب کمی بود که طایفهاي از شما را فرا گرفت.
هر دو آیه در باره جنگ تاریخی احد آمده است که مسلمانان پس از شکست با مختصر خوابی بالاي کوه آرامش قلب یافتند.
احتمال دارد تذکر خواب از آن جهت است که خواب رفتن در آن ساعت از الطاف خداوندي بود و گر نه با آن ناراحتی و
گرفتاري و تشنج اعصاب خواب رفتن غیر مقدور بود.
و این کلمه بیشتر از دو بار در ضمن آیات قرآن ذکر نگردیده است. و کلمه نعسان یعنی خواب آلود، خواب کم، چرت، سستی
حواس و انعس از این ماده به معنی خوابانید، است.
، ص: 55
[سوره الأنفال ( 8): آیه 12 ] .... ص : 55
اشاره
إِذْ یُوحِی رَبُّکَ إِلَی الْمَلائِکَ ۀِ أَنِّی مَعَکُمْ فَثَبِّتُوا الَّذِینَ آمَنُوا سَأُلْقِی فِی قُلُوبِ الَّذِینَ کَفَرُوا الرُّعْبَ فَاضْرِبُوا فَوْقَ الْأَعْناقِ وَ اضْرِبُوا مِنْهُمْ
( کُلَّ بَنانٍ ( 12
ترجمه و شرح .... ص : 55
این آیه مبنی بر جلب نظر مسلمانان و سپاس از نعمت الهی است که خداوند متعال بفرشتگان وحی فرمود که در باره فتح و پیروزي
بر دشمن لشگر و همرهان پیامبر گرامی را یاري نمائید و قلوب مسلمانان را در مبارزه با قریش تقویت کنید. و نیز بیم و تزلزل خاطر
در قلوب کفار قریش بیفکنید و دلهاي آنان را متزلزل نموده عنان تدبیر را از آنان بربائید.
مقامات عالی از فرشتگان باذن پروردگار میتوانید با روح و قلب مردم ارتباط بیابند و بر فردي از بشر و یا بروح و روان گروهی از
مردم احاطه بیابند و بر خاطرات آنان فرمانروا گردند و حقیقتی را از وعده و مژده به آنان القاء نمایند و یا بطور شهود آن را بمردم
ارائه دهند و یا ناگهان بیم و هراسی در دلهاي افراد پدید آورده و اگر در صحنه جنگ باشند زمام تدبیر و مبارزه با دشمن را از
آنان بربایند و با فرشتگان بطور احاطه افکار و تمثّل بر دیدگان فردي و یا گروهی از مردم خود را به صورت و هیئت بشر ارائه دهند
و بطور تمثّل چهره شخصی و یا گروهی بدیدگان آنها آمده و نیروي فکر و بینایی آنان را فرابگیرند و یا در قلب مردم کلام و
صفحه 43 از 180
صداي هاتف غیبی پدید آورند ، ص: 56
که نیروي فکر و شنوائی را از آنان بربایند در صورتی که در خارج شخصی و یا گروهی نبوده و صدا و نوسانی پدید نیامده است.
فرشتگان باذن پروردگار بیم و هراسی در دلهاي قریش القاء نمودند که فکر و اندیشه آنان را تدبیر باز ماند و اعضاء و جوارح آنان
در کارزار و تزلزل یافت و سبب اشتباه آنان در هدف گردید و صدها از اینگونه نیروي غیبی بر حسب مشیّت پروردگار ممکن است
حوادثی رخ داده باشد و در آیه گذشته تعبیر بکلمات شده و هم این حوادث غیر مترقب ظهوري از صفت عزیز و حکیم است که
در آیه 10 ذکر گردیده است. اینک میفرماید:
بخاطر آورید که پروردگارت بفرشتگان مأمور بامداد مسلمانان وحی و الهام فرمود به این که من با شما هستم لذا مؤمنان را قوت
قلب بدهید و به نزاع و جدال ثابت و پا بر جا بدارید و بگوئید خدا با شماست و عنقریب رعب شما را در دل کافران خواهیم
انداخت و آنها را بیمناك از مسلمانان خواهم نمود و شما هم اي فرشتگان سرهاي کافران را که بر بالاي گردن دارند بزنید و
بندهاي انگشتان آنان را قطع کنید یعنی معرکه قتال را از سر و دست کافران پر کنید.
(12)
، ص: 57
ترجمه و شرح [منظوم .... ص : 57
یاد کن آن را که چون پروردگار بر ملایک وحی کرد از هر کنار
آنکه باشم بر شما همراه من اندر امداد و اعانت بیسخن
پس کنید آن مؤمنان را دمبدم در قتال مشرکان ثابت قدم
زود تا در قلب کفار افکنیم از ثبات اهل ایمان رعب و بیم
پس زنید از فوق گردنهایشان هم برید آن جمله دست و پایشان
قصد از کل بنان انگشتهاست بعضی هم گویند جمله دست و پاست
از عنق یا بوده قصد اشرافشان و از بنان بی مایگان و سفلگان
نیست گویند اندر این معنی درنگ که ملائک کرده با کفار جنگ
لیک گویند اهل تحقیق و شهود قوه ملکوتی ایشان را فزود
مؤمنان گشتند بر دل در ستیز مشرکان ترسان و هم پا بر گریز
این بود تأویل و تأویل نسب است نزد آن کاگه ز سر مطلب است.
بهر فهم اهل حس معقول را کرده محسوس آن رسول نیک را
از ملائک الف یعنی شد هزار قوه روحانی ایشان را بکار
(12)
، ص: 58
بحثی از نظر لغت و معنی .... ص : 58
صفحه 44 از 180
قوله تعالی: سَأُلْقِی فِی قُلُوبِ الَّذِینَ کَفَرُوا الرُّعْبَ.
رعب یعنی ترس و خوف چنانکه میفرماید:
سَنُلْقِی فِی قُلُوبِ الَّذِینَ کَفَرُوا الرُّعْبَ بِما أَشْرَکُوا، یعنی به علت شرکی که آنها به خدا آوردهاند، بزودي در دل مشرکین و کفار
بیندازیم.
و نیز در آیه 151 آل عمران و 26 سوره احزاب میفرماید: سَنُلْقِی فِی قُلُوبِ الَّذِینَ کَفَرُوا الرُّعْبَ بِما أَشْرَکُوا بِاللَّهِ. وَ قَذَفَ فِی قُلُوبِهِمُ
الرُّعْبَ.
به نظر میآید که مراد همان لا علاجی از کثرت خوف باشد، مانند:
خود گم کردن و دستپاچه شدن، و چون وجود ترادف در لغات ثابت نیست، باید رعب یا خوف فرق داشته باشد.
و این کلمه پنج بار در ضمن آیات قرآنی ذکر گردیده است و از این ماده است:
ارعاب: یعنی ترساندن.
، ص: 59
[سوره الأنفال ( 8): آیه 13 ] .... ص : 59
اشاره
( ذلِکَ بِأَنَّهُمْ شَاقُّوا اللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ مَنْ یُشاقِقِ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ فَإِنَّ اللَّهَ شَدِیدُ الْعِقابِ ( 13
ترجمه و شرح .... ص : 59
خداوند متعال در این آیه مبارکه بیان فرموده: اجراي قتل و اسارت بر کفّار قریش در اثر آن است که نخستین گروهی بودند که از
نظر لجاج و عناد در مقام مبارزه با ساحت پروردگار و معارضه با رسول اکرم صلّی اللّه علیه و آله و سلّم بر آمدند و هر که نعمت
دین اسلام و بعثت رسول گرامی را کفران کند و در مقام مبارزه بر آید، خداوند متعال او را به عقوبت همیشگی دچار خواهد
فرمود.
بر حسب نظام تدبیر و اجراي حکمت در باره بناگذاري دین اسلام و مکتب عالی قرآن که غرض از خلقت است، اگر افرادي در
مقام مبارزه در آیند به حکم خرد مستحّق سختترین عقوبت هستند و در این جهان بوسیله قتل و اسارت و خواري عقوبت میشوند
و در قیامت نیز عقوبتهاي زیاده بر تصور براي آنان آماده فرموده است.
جنگ بدر نخستین مسطوره و صحنهاي است که مبارزه دین اسلام را با دنیاي شرك ارائه داد و از نظر اهمیّت خاصی که این جنگ
در بر داشت، فتح و پیروزي خاصی نیز نصیب اسلام و مسلمانان گشت. از نظر اینکه بسیاري از رؤساي قریش و پیشوایان شکر و
عناد در این صحنه کشته شدند و گروهی از بزرگان آنان دستگیر شدند. ولی در اثر تخلف مسلمانان از دستور رسول اکرم صلّی اللّه
علیه و آله و سلّم و اصرار به این که از اسراي قریش عوض گرفته و آنها را ، ص: 60
رها نمایند، زمینهاي آماده شد براي جنگ احد که سختترین صحنه جنگهاي مسلمانان با شرك را نیز ارائه داد. اینک میفرماید:
این رفتار نسبت به کافران براي آن است که آنان با خدا و رسولش دشمنی پیشه کردند رسول خدا را در شقّی و خود را در شق
صفحه 45 از 180
دیگر و هر کس با خدا و رسولش دشمنی کند و مخالفت نماید بداند که خداوند متعال سختگیر و سخت عقوبت است. در دنیا به
رسوائی و نگونساري و در آخرت به خلود در عذاب دوزخ و آتش سوزان.
(13)
ترجمه و شرح [منظوم .... ص : 60
این بر آن باشد که گشتند از فضول مر مخالف با خدا و با رسول
و آنکه با ایشان بگردد از صواب پس خدا باشد شدید اندر عقاب
(13)
، ص: 61
بحثی از نظر لغت و معنی .... ص : 61
قوله تعالی:لِکَ بِأَنَّهُمْ شَاقُّوا اللَّهَ وَ رَسُولَهُ
.شق به معنی شکافتن و شکاف است چنانکه در آیه 26 سوره عبس میفرماید:
ثُمَّ شَقَقْنَا الْأَرْضَ شَ  قا.
شق بکسر شین به معنی مشقّت و زحمت است که به بدن و نفس عارض میشود، چنانکه در آیه 7 سوره نحل میفرماید: لَمْ تَکُونُوا
بالِغِیهِ إِلَّا بِشِقِّ الْأَنْفُسِ یعنی به آن سرزمین نمیرسید، مگر با مشقت نفوس. گوئی در رنج و زحمت بدن و قلب میشکند و منکسر
میشود.
شقّه ناحیه و محلی که با مشقّت به آن میرسند چنانکه در آیه 42 سوره توبه میفرماید: وَ لکِنْ بَعُدَتْ عَلَیْهِمُ الشُّقَّۀُ، یعنی لیکن این
مسافت با سفر بر آنها دور آمد. شقاق یعنی جدائی و مخالفت. ولی اقرب آن را دشمنی و مخالفت گفته است و گوید حقیقتش آن
است که هر یک در شقّی غیر از شق رفیقش باشد. و نظر اقرب روي آن است که شقه تکه جدا شده از شیء است چنانکه در آیه
137 سوره بقره میفرماید:
وَ إِنْ خِفْتُمْ شِقاقَ بَیْنِهِما فَابْعَثُوا حَکَماً مِنْ أَهْلِهِ وَ حَکَماً مِنْ أَهْلِها.
انشقاق یعنی شکافته شدن چنانکه در آیه 16 حاقه میفرماید:
وَ انْشَقَّتِ السَّماءُ فَهِیَ یَوْمَئِذٍ واهِیَۀٌ.
شقو یعنی شقاوت، بدبختی، خلاف سعادت و مصدرش شقو، شقوة، شقاوت و شقاء آمده است، چنانکه در آیه 102 سوره مؤمنون
میفرماید: ، ص: 62
قالُوا رَبَّنا غَلَبَتْ عَلَیْنا شِقْوَتُنا.
ناگفته نماند سعادت و شقاوت نتیجه ایمان و عمل و عدم آندو است در اینصورت سعادت حالت نفسانی است که رسیدن بخیرات
را میسر میکند و شقاوت عکس آن است.
مجمع نیز آندو را حالت و نیرو نوشته چنانکه در آیه 105 و 108 سوره هود میفرماید:
یَوْمَ یَأْتِ لا تَکَلَّمُ نَفْسٌ إِلَّا بِإِذْنِهِ فَمِنْهُمْ شَ قِیٌّ وَ سَعِیدٌ فَأَمَّا الَّذِینَ شَ قُوا فَفِی النَّارِ ... وَ أَمَّا الَّذِینَ سُعِدُوا فَفِی الْجَنَّۀِ. در این آیه شریفه
صفحه 46 از 180
ملاحظه میشود ابتداء حکم به سعادت و شقاوت شده سپس وعده جهنم و بهشت آمده است.
و این ماده در ضمن آیات قرآن در سه معنی مورد استعمال قرار گرفته است.
1) به معنی نافرمانی کردن بدون شرك ورزي است چنانکه در آیه 32 سوره مریم میفرماید: وَ لَمْ یَجْعَلْنِی جَبَّاراً شَ قِیا. عیسی در )
گهواره گفت خداوند متعال هرگز مرا ستمکار و عصیانگر و نافرمان نگردانید و نخواهد گرداند.
2) به معنی کافر است چنانکه خداوند متعال در آیه 10 سوره هود میفرماید: )
فَمِنْهُمْ شَقِیٌّ وَ سَعِیدٌ. یعنی روز قیامت خلق بر دو گروه شوند گروهی کافر و گروهی مؤمن.
3) به معنی رنج و مشقّت است چنانکه خداوند متعال در آیه 2 سوره طه میفرماید: ، ص: 63 )
ما أَنْزَلْنا عَلَیْکَ الْقُرْآنَ لِتَشْقی یعنی پیامبر گرامی ما قرآن را نازل نکردیم که از کثرت عبادت و جهد در هدایت مردم خود را برنج و
مشقت افکنی.
و باز در آیه 117 همین سوره میفرماید:
فَلا یُخْرِجَنَّکُما مِنَ الْجَنَّۀِ فَتَشْقی یعنی ما به آدم گفتیم هشیار باش که ابلیس مبادا تو و جفت تو را از بهشت بیرون آرد که از آن پس
در رنج و مشقت گرفتار خواهید شد.
، ص: 64
[سوره الأنفال ( 8): آیه 14 ] .... ص : 64
اشاره
( ذلِکُمْ فَذُوقُوهُ وَ أَنَّ لِلْکافِرِینَ عَذابَ النَّارِ ( 14
ترجمه و شرح .... ص : 64
تقدیر جمله ذلک الامر است. یعنی جریان بطور حتم همین امر تکوینی و اجراي عقوبت است. و ذائقه عبارت از حس لذت و درك
درد عضو لامسه است و کنایه از عقوبت قتل و اسارت و خواري در اینجهان است که بر کفار قریش و بتپرستان بموقع اجراء
گذارده شد و نیز عقوبت همیشگی براي بیگانگان آماده شده است.
بشر اگر نعمت آفرینش را کفران کند و در تمام مبارزه با رحمت پروردگار بر آید به این که اندیشه کفر و رذیله عناد در روان وي
خطور نماید و سپس در اثر ادامه و تکرار به صورت ملکه عناد و شقاوت در میآید و مبدء هیئت رذیله و تیرگی روانی او خواهد
شد.
زیرا روح انسانی نیروي قابلی است که در اثر اندیشه کفر و لجاج به صورت عناد و فعلیّت شقاوت در خواهد آمد و باختیار خود با
محرومیت از رحمت انس یافته و در نشئه قیامت نیز عناد با رحمت کبریائی به صورت حسرت روانی و شعلههاي آتشین در خواهد
آمد. اینک میفرماید:
اي مشرکان این نکبت و ذلتی که نصیب شما ساختم و عجالۀ عذاب دنیوي شما است آنچه بچشید و بدانید که در آخرت براي
کافران عذاب آتش است.
صفحه 47 از 180
کافر و بیگانه که در نظام اختیار نیروي روان خود را به صورت اندیشه ، ص: 65
کفر و عناد با پروردگار در آورده و خود را از رحمت براي همیشه محروم و بی بهره نموده، گرچه حسرت روانی و آتش عناد با
پروردگار از درون او شعلهور است و با آن خو گرفته و ذاتی اوست ولی از نظر اینکه داراي حس درد و الم و رنج است پیوسته از
سوز و گداز جوارح خود در عقوبت خواهد بود.
(14)
ترجمه و شرح [منظوم .... ص : 65
پس چشید آن را که بهر کافران مر عذاب آتش است اندر نهان
(14)
، ص: 66
توضیحات .... ص : 66
مراد از طائفتین در این آیه شریفه عیر یعنی قافله مال التجاره است و دیگر نفیر یعنی لشگر مجهز و مصلح که از مکّه براي دفاع از
مال التجاره آمده بودند و جمله اذکر که عامل اذ ظرف زمان است در تقدیر گرفته شده.
مستفاد از تفسیر علی بن ابراهیم و ابی حمزه و از ارباب سیر و تواریخ اینکه ابو سفیان با جماعتی که بالغ بر چهل نفر بودند از شام
مال التجاره براي مکّه میآوردند از آن طرف کفار قریش هم انتظار آنها را داشتند پیغمبر اکرم صلّی اللّه علیه و آله و سلّم باصحاب
فرمود: از مدینه میرویم و به یکی از دو امر نائل میشویم یا غنائمی بدست شما میآید که خداوند متعال غنائم کفار حربی را براي
مسلمانان حلال فرموده فقط خمس آن را باید بدهند.
یا جهاد با کفار که خداوند وعده نصرت داده و غلبه با شما است. ولی اصحاب اولا کراهت داشتند که از مدینه خارج شوند زیرا
خطر جانی داشت براي آنها و بوعده خدا ایمان کامل نداشتند و پس از خروج متمایل بودند که بقافله برخورد کنند و از آنها غنائم
بدست آورند زیرا عده آنها کم بود ولی خداوند متعال اعلاء کلمه اسلام و هلاکت کفار و فتح و پیروزي مسلمین را به مجاهده با
کفار اراده فرمود بود.
قوله تعالی: لِیُحِقَّ الْحَقَّ وَ یُبْطِلَ الْباطِلَ وَ لَوْ کَرِهَ الْمُجْرِمُونَ.
اگر کسی بگوید حق حق و باطل باطل است حق را حق کردن باطل را باطل کردن تحصیل حاصل و محال است. جواب داده
میشود درست است که حق حق است و باطل باطل لکن بر بسیاري از دشمنی حس مخفی است أنوار العرفان فی تفسیر القرآن،
ج 16 ، ص: 67
زیرا حق را باطل میپندارند و باطل را حق و خیال میکنند اگر تمام کفار و مشرکین و مخالفین و معاندین حتی فساق و فجار طریقه
خود را حق مینامند با اینکه باطل است و طریقه حق را باطل میشمارند با اینکه حق است لذا خداوند متعال براي رفع این اشتباه به
آیات قرآنی و معجزات صادره از انبیاء و دلایل عقلیه و حسیه حقیقت حق را بر آنها ثابت و ظاهر میفرماید و بطلان باطل را
مکشوف و هویدا میکند. و همین قضیه بدر آمدن ملائکه بمرد مسلمین با این عده قلیل بدون اسلحه بر مشرکین با آن قوت و
قدرت وعده وعده چیره فرمود چقدر از آنها کشته شدند و چه اندازه اسیر و چه مقدار غنائم بدست مسلمین آمده خود یک دلیل
واضح حسی است بر حقانیت دین مقدس اسلام و بطلان کفر و شکر لذا میفرماید:
صفحه 48 از 180
لیحق الحق که اسلام است و یبطل الباطل که شکر و کفر است.
و لو کره المجرمون که همان کفار قریش باشند که در این جنگ بسیار متأثر شدند و در مقام تدارك براي جنگ احد برآمدند.
قوله: إِذْ تَسْتَغِیثُونَ رَبَّکُمْ فَاسْتَجابَ لَکُمْ:
وقتی از خداوند متعال طلب فریاد رسی کردید پس پروردگار متعال اجابت فرمود و دادرسی کرد و فرمود که من محققا شما را به
هزار ملائکه که در عقب یکدیگر نازل میشوند کمک میکنیم. اگر کسی بگوید: یک ملک کافی بود چنانکه هفت شهر لوط را
جبرئیل کند و روي بال خود قرار داد و وارونه کرد.
جواب داده میشود: خداوند متعال بخاطر قوت قلب مسلمین هزار ملائکه فرستاد. لذا میفرماید: وَ ما جَعَلَهُ اللَّهُ إِلَّا بُشْري وَ لِتَطْمَئِنَّ بِهِ
قُلُوبُکُمْ.
خداوند متعال قادر بود بطرفۀ العین تمام مشرکین را هلاك کند لکن با من ، ص: 68
نحو نصرت فرمود بخاطر اینکه بنام مسلمین تمام شود و بگویند: کَمْ مِنْ فِئَۀٍ قَلِیلَۀٍ غَلَبَتْ فِئَۀً کَثِیرَةً بِإِذْنِ اللَّهِ سپس میفرماید: وَ لِتَطْمَئِنَّ
بِهِ قُلُوبُکُمْ، تا به کمال اطمینان و قوّت قلب بر کفار حمله کنند و آنها را نابود سازند و لکن برخورد مسلمین مخفی نماند که این
نصرت از طرف خدا بود و الّا این عدّه قلیل بدون اسباب چطور میتوانستند غلبه پیدا کنند سپس میفرماید:
بخاطر آورید هنگامی را که پروردگار تو بفرشتگان وحی کرد و فرمود:
من با شما هستم پس آن افرادي را که ایمان آوردهاند استوار بدارید من بزودي هراس را در قلبهاي افرادي که کافر شدند میافکنم
و شما بر فراز گردنها و سرها و سر انگشتان کفار بزنید.
از جمله نیروهاي غیبی که بر دلهاي افراد لشگر اسلام افاضه شد و به آنان اطمینان خاطر و آرامش بخشید آن بود که آنان را خواب
ربود تا بوسیله استراحت و رفع خستگی تجدید نیرو گردد.
قوله تعالی: ذلِکُمْ فَذُوقُوهُ وَ أَنَّ لِلْکافِرِینَ عَذابَ النَّارِ.
خداوند متعال در این آیه شریفه کفار را مورد خطاب شدید قرار داده و عذابی را که بر آنان نازل گشته بایشان نشان داده و
میفرماید:
این عذاب را بچشید و علاوه خاطر نشان ساختند که بدنبال این عذاب عذاب آتشی را در پی دارید.
حسن گفته یعنی این است حکم خدا. در این جهان طعم حکم خدا را بچشید و بدانید که در عالم دیگر شما و همه کافران گرفتار
عذاب خواهید بود. مقصود این است که فعلا مثل کسی غذائی میچشد و بعدا میخورد شما هم طعم عذاب خدا را بچشید تا بعدا
گرفتار عذاب شوید.
، ص: 69
تجزیه و ترکیب .... ص : 69
قوله تعالی: أَنِّی مُمِدُّکُمْ بِأَلْفٍ مِنَ الْمَلائِکَۀِ مُرْدِفِینَ.
کلمه مردفین اهل مدینه و یعقوب بفتح دال و دیگران بکسر دال خواندهاند.
ابو علی گفته: ممکن است این کلمه به این معنی باشد که فرشتگان بدنبال صف خود یک صف هزار نفري دیگر قرار دادهاند. لذا
تقدیرش چنین میشود: مردفین مثلهم و احتمال دارد باین معنا باشد که: عدهاي بعدا آمدهاند. و کلمه مردفین صفت براي الف
میباشند.
قوله تعالی: إِذْ تَسْتَغِیثُونَ رَبَّکُمْ.
صفحه 49 از 180
عامل کلمه اذ جمله اذکر است که در تقدیر گرفته شده است و آیه مبنی بر امتنان و تفسیر جمله یُرِیدُ اللَّهُ أَنْ یُحِقَّ الْحَقَّ بِکَلِماتِهِ
است.
قوله تعالی: إِنَّ اللَّهَ عَزِیزٌ حَکِیمٌ. ذکر دو صفت فعل پروردگار بیان آن است که نیروي غیبی فرشتگان فقط وسیله اجراي تدبیر و
ظهوري از قدرت و حکمت پروردگار است.
قوله تعالی: ذلِکُمْ فَذُوقُوهُ تقدیر این جمله ذلکم الامر است یعنی جریان بطور حتم عین امر تکوینی و اجراي عقوبت است. و ممکن
است خبر مبتداي محذوف باشد.
قوله تعالی: إِذْ یُغَشِّیکُمُ النُّعاسَ أَمَنَۀً مِنْهُ. کلمه امنۀ مفعول له براي یغشی است. و اذ یوحی منصوب به جعله اللّه ممکن است و ممکن
است به تقدیر و اذکروا اذ یغشیکم النّعاس و اذ یوحی، باشد.
قوله تعالی: وَ أَنَّ لِلْکافِرِینَ عَذابَ النَّارِ. ممکن است. و ان للکافرین مرفوع و عطف بر ذلکم باشد.
، ص: